وقتی حوصله ندارم!
06 مرداد 1398 توسط طوباي محبت
به نام خدا
وقتی حوصله هیج چیز و هیچ کس را نداری، کسی هم درکت نمیکند اتفاقا!
غذا میسوزد، تلفن پشت سر هم زنگ میخورد، همسایه کارت دارد، آقا میگوید بریم خرید(اتفاقی تقریبا نادر!) گلدانها آب میخواهند و الساعه میهمان هم از راه میرسد!
گاهی حتی حوصله نوشتن هم ندارم و همینطور بیخود تور را میاندازم در دریای ذهنم و هیچ چیز از آب گرفته نمیشود. سبد حوصلهام خالی خالی ست، امروز باید گرسنه بمانم و به غرغرهای دلم گوش بدهم که از بیحوصلگی حالم شاکی شده!
خلاصه حوصله هم عجب حکایتی دارد برای خودش، بروم کتابی را تورق کنم، تنها کاری که حوصله نداشتهام به آن جواب رد نمیدهد!