عاشقانهای بر نماز شب بیست و هشتم ماه شعبان
بسم الرب الشهدا و الصدیقین
اکنون دوباره برگرداندهای مرا از آسمان اعلی به ارض خاکی
با نام المعیدت
برگردانیدی مرا تا حیات دوبارهام و روحی که دمیده شد دوباره در آن را با طهارت و پاکی به عالم بقا برسانم.
اکنون دوباره از نو متولد شدهام و چون نوزادی نورسته در آغوش مهرشان نهادی تا حفظم کنند از شر هر خناس و نفاثاتی.
چهارپارهای خواندم در دو دوپاره و در هر پاره آن حمد نمودم پروردگارم را و سه سوره خواندم با ۴ و ۵ و ۶ کلید تا از حجاب نفس و روح و جسم رهایی یابم.
اکنون ۶۰ کلید پیش رویم بود که برای باز کردن قفل قلبم باید دستی میچرخاند آن را. دستی کوچک به مدد آمد مرا. دستی که کوچک بود اما کارگشا و آن نبود جز دست شش ماهه حسین: علی اصغر!
اکنون که قفل قلبم باز شده بود، نوبت رسید تا به حسن برسانم تمام نقصهایم را.
عملی که احسن باشد تا رب من قبول نمایدش بقبول الحسن.
پس دست به دامان شش ماهه دیگری شدم: محسن!
آری محسن زهرا را به مدد گرفتم که حفظ کنم عملم را از شر خناسان و حسودان.
و برای رساندن این عمل به عالم بقا یک شش دیگر باقی مانده بود و آن شش گوشهای بود که قلب عالم ملکوت بود: شش گوشهای که حسین از آنجا فرمانروایی میکرد بر قلوب عاشقان. پس روی به آن شش گوشه نمودم تا روح دمیده شود در این بازگشت دوباره.
اکنون با امید و اطمینان دوباره بازگشتم میان خلق تا بیهراس و بیواهمه از سر گیرم حیات طیبهای را که پروردگارم با فضلش دوباره به من؛ من خاکی نالایق هدیه داده بود…
نماز امشب چهار رکعت و در هر رکعت بعد از حمد سورههای توحید و ناس و فلق خوانده میشود.
طوبی