يه صحبت خودموني!
به نام خدا
نميدونم شما هم از اون دسته آدما هستين كه وقتي يك حرف يك كم ناخوشايند(حتي وقتي حق هم با شماست) به كسي ميزنين تا صبح خوابتون نميبره يا مثلا اگه به سوپري محل يك هزار تومني بدهي داشته باشين تا تصفيه اش نكنين آروم نميشين؟ رازش چيه كه بعضي ها با همين فسقلي سيئهها وجدانشون تا تهِ تهِ قلبشون رو ميسوزونه ولي يك عده هم هستن كه مثل آب خوردن سر مردم كلاه ميگذارن و آبروي مردم رو خيلي راحت ميبرن و ككشون هم نمي گزه؟ آخه چرااااا؟؟
امروز كمر همت بسته و تصميم به شستشوي بخشي از خانه گرفتم كه محل شستشوي تن از گرد و غبار و كثيفي هاست يعني حمام.
خلاصه دست بكار شدم و همه جا رو حسابي بشوربساب كردم. در و ديوار و كف و شير و سقف و وسايل حمام و لگن و لگنچه و هر چي به چشمم خورد از زير دستم جون سالم بدر نبرد:)
القصه يك ساعتي مشغول بودم و بعد در حاليكه از شدت خستگي نا نداشتم كه روي پا بايستم نگاهي خريدارانه به همه جاي پاكستان(!) انداختم و لبخند به لب رضايت دادم كه تميز شده.
اما… اما چي؟ در همون لحظه اي كه داشتم از حمام خارج ميشدم چشمم به كنج ديوار نزديك سقف افتاد كه لكهاي اونجا خودنمايي ميكرد. لكه كوچكي كه پيش از اين اصلا به چشم نمياومد حالا همچين خودش رو نشون ميداد كه انگار لاهورِ پاكستان منه!
بعععله! خوب معلومه ديگه ! وقتي جايي تميز باشه يك كثيفي خيلي كوچك خودش رو به وضوح نشون ميده در حاليكه اگر همه جا كثيف باشه لكه هاي به اين كوچكي اصلا به چشم هم نميان.
براي همينه كه يك عده از آدمها تا كوچكترين خطايي مرتكب ميشن سريع متوجه ميشن و توبه ميكنن. شايد هم راز اين استغفارهاي دائمي كه سفارش شده هميشه ملتزم بهش باشيم همينه كه اين كثيفيهاي روحي تلنبار نشن تا سريع به چشم بيان و پاكشون كنيم.
پس:
+خدايا كمك كن خودمون رو ملزم كنيم به گفتن اين استغفارهاي ماه رجب تو اين فرصت باقي مونده.
+خدايا نكنه فقط زبوني باشه. كمكمون كن واقعا پاك كنيم دل و روحمون رو از اين همه زنگار و غبار و آلودگي.
+خدايا اگه قراره امسال هم ماه رمضان المباركت رو درك كنيم تميز و پاكيزه ببر ما رو به استقبالش.