با تک ماده قبولم کن!
بسم الله الرحمن الرحیم
الله اکبر
نماز جعفرطیار را شروع میکند این بنده از خود مانده و از دهر گریخته. نمازی که برای امشب شب بیست و هفتم ماه توصیه شده است. نمازی که حاج عباس قمی(ره) آن را اکسیراحمر و کبریت اعظم دانسته.
نمیداند که چه میشود که بین نماز ذهنش پر میکشد به آنچه در روز بر او گذشته از افکار و اعمالش.
یک قضاوت عجولانه هر چند در ذهن
یک نیمچه غیبت که با چاشنی شوخی همراهش کرد
و یک دلم نمیخواهد که از سر هوای نفس بود.
مانند کودکی که از خوف تنبیه پدر خود را در آغوشش انداخته به آغوش او پناه میبرد: سبحان الله و الحمدلله و لااله الا الله و الله اکبر
تو عزیزی، چقدر خوب است که تو را دارم، بجز تو هیچ کس را نمیخواهم چقدر بزرگ و بزرگواری!
شیرین زبانی میکند مثل همان کودک.
احساس میکند که در آغوشش گرفته. آرام میشود و مروارید اشک بر گونهاش میچکد: فسبح بحمد ربک واستغفره انه کان توابا
با خود زمزمه میکند: میدانم که امشب نام برگزیدگان ماه مبارکت را مینویسند عباد مکرمت و میدانم که من جزء آنان نیستم اما… اما ای که مثل هیچ کس نیستی و مانند نداری، ای کریمترین کریمان! بفرما که اسم مرا در مردودین این ماه ننویسند، بگو که نام این عبد پناه آورده به مولا را در لیست تجدیدین بنویسند که شاید با تک ماده توبه و انابه قبول شوم.
آری! گویی که کبریتی بر آنچه کرده کشیده و خاکسترش را به آب داده است. اما سوزش آن را در قلب خود حس میکند و میداند که تا مدتها حس خواهد کرد…
فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ ۖ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ
پس به سوی خدا بگریزید که من از جانب او بیمدهندهای روشنگرم.(۵۰- ذاریات)
طوبی