خودت بخوان بانو!
16 آذر 1398 توسط طوباي محبت
به نام خدا و حرفهایم را از نگاهم خودت بخوان بانو! خانه موسی بن خزرج اشعری غلغله است، همه میروند و میآیند. لبها همه خندان و دلها شاد است و گویی آمدن بانو روحی تازه در ساکنان این شهر دمیده است.بانو در اتاقی خلوت و کوچک در آن خانه بزرک سکنا گزیده است و ب… بیشتر »