دوباره امشب به تو فكر كردم....
10 دی 1398 توسط طوباي محبت
به نام خدا بانوی ترانههاي بارانی من! دوباره امشب به تو فکر کردم… به لحظههایی که تو بودی و او بود و به لحظههایی که تو بودی و او نبود به نگاه در خون نشستهات به انگشتی بی انگشتر و چشمان خشک شده از اشکت به گلویی بیسر به تو فکر کردم و به او که… بیشتر »