سلام!
اين متن زيبا رو از وبلاگ دوستم خانم شيدا صديق برداشتم و به انگليسي برگردوندم. متن قشنگيه. توصيه مي كنم بخونيد:)
Are you cool, aren’t you?
You got tired of your frozen hands and encouraged yourself to keep going?!
Maybe life isn’t as serious as we were reminded.
Perhaps there is a way to alleviate these high-speed false car chaos and stresses…
Maybe we should find a u- turn and go back all the wrong crowded path…
And come to the conclusion that we were driving at the wrong address and the winding road of error…
And this road is not the “right way” we wanted from God every morning
Never mind all this!
Let me pour you a hot tea so that its pleasant steam will warm your heart.
Relax here! Don’t think to “class ” and these words
If you like, you can stick to this old, warm heater with the same damp socks as your childhood.
Or if you want to get rid of a thousand false propaganda that you don’t know which is right or lie, you can hit the button on this old TV…
And see the same dream cartoon of your lost childhood! What was his name? Didn’t you forget? Did you?
Or slide your finger around a half-circle on this old phone and call him or hre … Just lost him or her in the passing of time It doesn’t matter that you don’t want to care about it, you confess that you miss him or her so much.
Maybe the home phone rings and and answer the phone and hear the same old sound
Pouf … Pouf…
The one who in the dust all these years you never knew who he was and never will be!
Maybe a shy lover lost in mist…
My cozy guest house! Here for a moment forget that this period is the period of false proximity…
Period of surface deceptive shapess…
A period when love is typed with hasty fingers rather than with the warmth of love and romantic whispering beside the fried face of shame and pride.
A time when all the media wanted to make relationships closer and more private, but in fact, they were strangely distanced! And they injected being superficial into the beliefs of relationships!
Please don’t miss…
That’s life anymore…
It is so fast and weird that you can only look at it with surprise.
And it just makes you laugh at the distance between the pacifier and the cane!
Then laugh! And if you keep your hand in that unique power and stay in love for the rest of your life, you will win this hurry-up game
سردت شده مگر نه؟
خسته شدی از بس دستان یخ زده ات را «ها» کردی و خودت را به ادامه مسیر تشویق کردی؟!
شاید زندگی آنقدر ها هم که یادمان دادند، جدی نیست.
شاید، بتوان راهی پیدا کرد که این آشوب ها و استرس های پر سرعت ماشینی کاذب را کم کرد…
شاید باید، یک دور برگردان پیدا کنیم و تمام این مسیر شلوغ پر اشتباه را برگردیم…
و به این نتیجه برسیم که کلا در آدرس اشتباه و جاده ی پیچ در پیچ گمراهی می راندیم…
و این جاده آن «صراط المستقیم» ایی که هر صبح از خدا می خواستیم نیست…
اصلا تمام این حرف ها را بی خیال!
بگذار برایت یک چای گرم بریزم که بخار دلنشینش، قلبت را گرم کند.
اینجا راحت باش! فکر ” کلاس ملاس” و این حرفها هم نباش!
اگر دلت می خواهد میتوانی مثل کودکی ها، پاهای یخ کرده ات را با همان جورابهای نم دار بچسبانی به این بخاری قدیمی و گرم شوی!
یا اگر دلت از هزار جور تبلیغ کاذب که نمیدانی کدام راست است و کدام دروغ، گرفت، میتوانی دکمه این تلوزیون قدیمی را بزنی…
و همان کارتون رویایی مورد علاقه ی کودکی گمشده ات را ببینی! اسمش چه بود؟! نکند یادت رفته؟!
یا انگشتت را قدر یک نیم دایره در همین تلفن قدیمی بچرخانی و به او زنگ بزنی… همان که در گذر ایام گمش کردی و هر چقدر هم بخواهی به رویت نیاوری، ته دلت اقرار می کنی که بدجوری دلتنگش شده ای
شاید هم تلفن خانه زنگ بخورد و گوشی را برداری و باز هم صدای همان «فوت قدیمی» را بشنوی …فوت…فوت…
همان که لای غبار تمام این سالها هرگز نفهمیدی که بوده و هرگز هم نخواهی فهمید!
شاید یک عاشق خجالتی گم شده در مه…
مهمان خانه ی دنج من! اینجا برای لحظاتی فراموش کن که دوره، دوره ی نزدیکی های کاذب مجازی است.
دوره ی ایموجی های سطحی گول زنك!
دوره ای که عشق، به جای اینکه با گرمای نفس و حرفهای در گوشی، کنار صورت گر گرفته از حجب حس شود، با تایپ انگشتان عجول، نوشته می شود!
دوره ای که تمام وسایل ارتباطی، خواستند رابطه ها را نزدیک تر و خصوصی تر کنند اما در واقع، به طرز عجیبی فاصله آفریدند! و سطحی بودن را به باور روابط، تزریق کردند!
لطفا دلت نگیرد…
زندگی همین است دیگر…
آنقدر پر شتاب و عجیب می گذرد که می شود فقط با بهت به آن نگاه کرد…
و به فاصله ی بین « پستانک» و « عصا» خندید!
پس بخند! و بدان اگر دستت را در دست آن قادر یکتا بگذاری و تمام عمر، عاشق باقی بمانی، برنده ی این بازی پرشتاب موقتی می شوی!
متن از شيدا صديق https://golenarges18.kowsarblog.ir/
ترجمه از طوبي