حتی یک ببخشید ناقابل!
به نام خدا
سلام نماز که داده شد سجده رفتم: شکرا لله شکرا لله شکرالله، حمدالله حمدا لله، آآآآآآخ
چشمتان روز بد نبیند که ناگاه دردی شدید توی سرم پیچید و دسته عینکم توی گوشم فرو رفت و پیشانیم به مهر کوفته شد و دنیا لحظهای جلو چشمانم تیره و تار گشت!
از شما چه پنهان خانم محترمی که جلو بنده نشسته بودند بعد از نماز چهارزانو شده و بر روی سر بنده جلوس فرموده بودند و رضایت هم نمیدادند که برخیزند! صدای آخ بنده هم گویا ایشان را مجاب نکرده بود بنابراین چارهای جز این نداشتم که با تکان محکمی خود را نجات دهم و البته بسیار کار سختی بود زیرا بانوی محترمه تقریبا سنگین وزن بود!
بهرحال ایشان رضایت داده و کمی جلو رفتند و بنده نفسی کشیده و برخاستم و خوب بالطبع با خودم فکر کردم که الان برمیگردند و یک ببخشید ناقابل به این گردن شکسته تقدیم میکنند ولی خوب ایشان اصلا به روی مبارک نیاورده و حتی سر را به اندازه ده درجه هم برنگردانیدند و از این روی حقیر در خماری خواهش میکنم باقی ماندم!
بهرحال خود را دلخوش به این نمودم که با صبرِ بر اذیّت به گفته پیامبر گرامی اسلام دری از خیر به رویم باز شود، پس چیزی نگفته و دوباره به سجده رفتم: الحمدلله رب العالمین…
کله پا نشیم یک وقت!!
به نام خدا
پخت و پز
مراقب باشیم جای پا با سر عوض نشه!
این هم پخت و پز بنده برای تغذیه سالم و صرفه جویی اقتصادی
محصولات به عمل آمده: رب گوجه فرنگی و کنسرو آب گوجه
این شیشهها که میبینید کلهپا(!) شدهاند کنسرو آب گوجه هستند که آماده مصرف برای پخت و پز و بدون نیاز به نگهداری در یخچال میباشند و طعم آنها کاملا طبیعی و تازه باقی میماند و تا زمان مصرف اصلا تغییر نمیکند.
اما طرز تهیه: ابتدا گوجهها را پس از شستشو چهارقاچ کرده و در چرخ گوشت میریزیم. سپس گوجههای چرخ شده را بدون صاف کردن روی شعله گذاشته و مقداری نمک( به اندازهای که شور نشود) و مقداری فلفل به آن اضافه میکنیم. بعد از جوش آمدن اجازه میدهیم ده دقیقه تا یکربع بجوشد. سپس شیشههای تمیز و خشک با درفلزی( حتما باید در آن فلزی باشد) را کنار ظرف آبگوجه گذاشته و داغ داغ درون شیشهها را پر میکنیم، سپس در شیشهها را محکم بسته و دقت میکنیم کج بسته نشود(این نکته در سالم ماندن آب گوجه مهم است) بعد شیشهها را برعکس میگذاریم(مانند شکل) وقتی کاملا سرد شد آنها را برگردانده و در قفسه قرار میدهیم تا برای پخت املت، استانبولی، خورش و …..استفاده کنیم.
اما نکته آخر: راستش وقتی کله پا(!) شدن این شیشهها را دیدم یادم افتاد یک بار در جلسه سخنرانی بزرگواری شرکت کرده بودم. این فرمایش از ایشان نقل به مضمون یادم است که بعضی آدمها در همین دنیا جای سرشان با پایشان عوض شده است، یعنی ارزشی که برای سر باید قائل شوند را برای پا قائلند( یعنی جای ارزشها عوض شده). مثلا وقتی مردم به یک بازیکن فوتبال بیشتر از یک عالم دینی اهمیت میدهند این یعنی برای پا بیشتر از سر ارزش قائل شدهاند!
مراقب باشیم دوستان! گاهی ما هم همین کار را میکنیم مثلا در همین شبکههای مجازی و کانالها و گروهها، گاهی مطالبی که چندان ارزش مفهومی و یا ادبی ندارند بسیار بیشتر از مطالب باارزش و مفهومی مورد اقبال قرار میگیرند و این همان عوض کردن جای پا با سره، مراقب باشیم مثل این شیشهها کلهپا نشیم(البته دور از جانتان)!
به قلم طوبی
آخرین شلیک عدل الهی
بنام خدا
#هایکوکتاب
#غدیر1440
حماسه غدیر آخرین شلیک عدل الهی
اما روایت حب علیبنابیطالب حسنه لا تضرمعها سیئه باید دید چه تفسیری دارد؟
یکی از علمای بزرگ- گویا وحید بهبهانی است_ این حدیث را بگونه ای خاص تفسیر کرده است. ایشان میفرمایند معنای حدیث این است که اگر محبّت علی راستین باشد هیچ گناهی به انسان صدمه نمیزند، یعنی اگر محبّت علی که نمونه کامل انسانیت و طاعت و عبودیت و اخلاق است از روی صدق باشد و به خود بندی نباشد مانع ارتکاب گناه می شود، مانند واکسنی است که مصونیت ایجاد می کند و نمیگذارد که بیماری در شخص واکسینه شده راه یابد. محبّت پیشوایی مانند علی که مجسمه عمل و تقوا و پرهیزگاری است آدمی را شیفته رفتار علی میکند، فکر گناه را از سر او بدر میبرد، البته به شرطی که محبّتش صادقانه باشد.
از کتاب عدل الهی شهید مرتضی مطهری
ما جرعهنوش شهد تولای حیدریم
دلت میخواهد عرفه کجا باشی؟
بنام خدا
دوستی پرسید:
دلت میخواد عرفه کجا باشی؟
کجا باشم؟
-صحرای عرفات؟
-کربلا؟
-مشهد؟
-قم؟
یا…….
اصلا مگر من دلم باید بخواهم کجا باشم؟
مگر قرار نیست که عرفه بروم تا راضی از او شوم و او راضی از من باشد؟
پس چرا از همین خواسته شروع نکنم؟
“و خذ رضا نفسک من نفسی.”
خدای من!
میخواهم در آغوش تو باشم، هر کجا که خودت برایم رقم زدی!
فقط برایم رقم بزن به گونهای باشم که خودت میخواهی.
همیشه و همه جا، آنگونه که راضی باشی.
وگرنه چه بسیار عرفهها آمد و رفت و من در مشهد و کربلا و ….بودم ولی آن نبودم که تو میخواستی.
محبوبی!
اگر برایم بهترین مکانها را رقم خواهی زد،
بهترین شدنها را هم برایم رقم بزن و البته خواهی زد که:
“لم ترض لی یا الهی، نعمة دون اُخری”
راضی نشدی معبود من، که از نعمتی برخوردار و از دیگری محروم شوم…..(فرازی از دعای عرفه)
التماس دعا از همه دوستان
به قلم طوبی
این قدر اثر دارد!
بنام خدا
عزیز من! انشاالله این نعمت عظمی را در خانههایتان کم نکنید. اگر هم شده خودت این کتابهای تعزیه و سینهزنی قدیمیها را بگیر و در خانهات بخوان. کسی هم که نیست زن و بچه خودت که هستند.
گاهی وقتها ماهی یک دفعه به آنها بگو که بنشینند و برایشان بخوان. آن وقت میدانی در تمام این یک ماه در خانهات عزّت میبارد و هر وقت از در وارد شوید، همه سلام میکنند.
آن وقت دیگر این حرفهایی که میخواستی با دعوا درست کنی هیچ لازم نیست. شما این کار را بکن یک روز صبح که چایت را خوردی، چند تا کلمه از آنها را که خودت بلدی، بخوان و بگو سینه بزنید. میگویی و آنها هم سینه میزنند و گریه میکنند؛ والسلام! ماهی یک دفعه، باز هم بگویم! سالی یک دفعه؛ این قدر اثر دارد!
صلواتی هدیه به محضر امام محمدباقر(علیهالسلام) هدیه کنید.
شربتی از طرف امام باقر(علیهالسلام)
بنام خدا
از محمد بن مسلم نقل شده که از كوفه به طرف مدينه خارج شدم مريض و سنگين بودم. به حضرت باقر (عليه السلام) عرض شد كه محمد بن مسلم مريض است. آن حضرت بوسيله غلامى شربتى كه سرپوش پارچه اى بر روى آن بود برایم فرستاد. غلام شربت را آورده گفت به من دستور داده اند تا نخورى از اينجا نروم. میگوید همين كه شربت را به دهان نزديك كردم بوى مشك از آن ساطع بود. ديدم شربتى خوش طعم و سرد است. وقتى آشاميدم غلام گفت حضرت باقر (عليه السلام) فرموده بعد از آنكه خوردى حركت كن بيا.
از فرمايش آنجناب در انديشه شدم با اينكه قبل از آشاميدن قدرت بر روى پا ايستادن را نداشتم شربت را که نوشیدم مثل اينكه از بندهاى آهنينی که مرا در بر گرفته بودند خلاص شدم. به در خانه آن سرور آمده اجازه ورود خواستم با صداى بلند فرمود"فصوت لى صح الجسم ادخل ادخل خوب شدى داخل شو، داخل شو".
وارد شدم، گريه ام گرفت، اشك مى ريختم سلام كرده دست آنجناب را بوسيدم. فرمود براى چه گريه مى كنى؟ عرض كردم فدايت شوم گريه ام براى اين است كه از خدمت شما دورم و در فاصله بسيار زيادى واقع شده ام اينك كه خدمتتان رسيده ام نمى توانم زياد بمانم و شما را ببينم. فرمود:
“اما اينكه نمى توانى زياد بمانى خداوند دوستان ما را چنين قرار داده بلا را نسبت به ايشان سريع كرده و اما از دورى و غربت كه گفتى ، بايد راجع به اين موضوع به ابا عبدالله (عليه السلام) تاسى بجویى ، دور از ما در فرات و عراق دفن شده صلى الله عليه . اينكه گفتى فاصله بين تو و ما زياد است همانا مومن در دنيا و ميان اين مردم كج رفتار، غريب است تا زمانى كه بسوى رحمت خدا برود. اينكه مى گوئى ما را دوست دارى و مى خواهى پيوسته ما را ببينى خداوند از قلبت آگاه است و بر اين ولا و محبت تو را پاداش خواهد داد.”
یا صاحبالزمان!
مولا جان! دلهای ما بیمار است، شربتی…..
با تصرف و تلخیص: - دارالسلام نورى ، ج 2، ص 271.
دو چشم خیس تو
بنام خدا
دلم برای نبودنت عجب بهانه میگیرد
و بغض فروخوردهای سراغ شانه میگیرد
بگو که چرا با چنین نگاه بارانی
دو چشم خیس تو قلبم نشانه میگیرد….
برای مریم عزیزم
به قلم طوبی
عاشقانه علی(ع) با زهرا(س)
لکلّ اجتماعٍ مِن خلیلَین فُرقة
و کلّ الذی دون الفراق قلیل…
اینجا
همه ی دوست ها
یک روز
از هم جدا می شوند
و بعد از فراق
آنچه باقی می ماند
ناچیز است…
پ ن: از عاشقانه های حضرت علی(ع) بر مزار هستی اش…